سرایش: بانو هما ارژنگی

چون پرندی به نرمی رویا
می‌رسد شاد و بی بهانه بهار
می خزد در تنِ فسرده خاک
سبز و زیبا و پر جوانه بهار  🌸🍃
شورِ شیرینِ زندگانی نو
در دلِ سردِ خاک می کوبد
شادیِ زایش و شکوفایی
از نگاهش غبار می روبد    🌸🍃
کم کَمَک از دلِ شبی پایا،
می‌دمد از پسِ سیاهی ها،
آن زری پوشِ آسمان پیما،
هورِ زرین کلاهِ مه سیما    🌸🍃  
گرم می تابد و به افسونی
چادرِ شب به نور می شوید
بر تنِ خاک لرزه می افتد
از دلِ سنگ لاله می رویَد  🌸🍃
ناز نازان، بنفشه های کبود،
می گشایند دیدگان از خواب
کودکانِ شکوفه جامه دران
بوستان مست و بلبلان بیتاب 🌸🍃
پشتِ پرچینِ باغهای دور،
باز سر داده کاکلی آواز
از گلوگاهِ نازکش خیزد،
نغمه شور و دلکش و شهناز  🌸🍃
من در این بزمِ دلربای بهار،
بزم رنگین و خوش نوای بهار،
مست و دامن کشان و دست افشان،
سرخوش ازبادِ جانفزای بهار،🌸🍃
رفته از خویش سر کنم فریاد
کای بهار، ای پیمبرِ شادی
زنده کن در دلِ دیارم باز
شورِ اشغ و شکوهِ آزادی  🌸🍃